«دشمنان، اثری نوشتۀ آنتوان چخوف است که اولین بار در سال ۱۸۸۷ منتشر شد. کریلوف، دکتری محلیست که پسر شش سالهاش را به خاطر ابتلا به دیفتری از دست داده است. او در شروع داستان در حال مشاهدۀ خداحافظی همسرش با جسم بیجان پسرشان است که ناگهان زنگ خانه به صدا در میآید. غریبهای ثروتمند پشت در است که ملتمسانه از دکتر میخواهد همسر ناخوش احوالش را درمان کند. کریلوف به او میگوید که به هیچ وجه نمیتواند همسر خود را در چنین شرایطی تنها بگذارد اما غریبه اصرار میورزد و به دکتر میگوید که خانهاش نزئیک است. کریلوف نهایتاً نرم میشود و آنها به سوی خانۀ غریبه به راه میافتند. اما وقتی به مقصد میرسند، میبینند که همسر مرد غریبه در خانه نیست؛ اتفاقی که باعث میشود دکتر حسابی از کوره در برود…
داستان کوتاه دشمنان به بیان یکی از معضلات بزرگ جامعه آن روزگار روسیۀ تزاری اختصاص دارد؛ خدعۀ زنان و مردان نسبت به یکدیگر. چخوف به عنوان روشنفکری که این رواج نامیمون را در جامعه دیده است با طرح داستانهای خود چون سدی در برابر این پدیده شوم اجتماعی مقاومت میکند. او به خوبی آگاه است که خانواده به عنوان کوچکترین عنصر جامعه، تعیینکنندۀ رفتارهای اجتماعی افراد است و طبیعتاً زوال آن مصادف با زوال رفتارهای بکر اجتماعیست. از این رو چخوف به پشتوانۀ ادبیات به نقد آن می پردازد.
از سویی دیگر اگر طنز را بالاترین درجۀ نقد اجتماعی بدانیم، میبایستی چخوف را بزرگترین نقاد جامعۀ رو به زوال روسیۀ گذشته به شمار آورد. زبان او در بیان نقدهایش زبانی صادقانه و خالی از پیچیدگیهای مرسوم است. او هرگز مسائل معمولی زندگی را پیچیده بازگو نمیکند، بلکه بهعکس آن را با صداقتی فریبنده در آینۀ تمامنمای داستانهایش منعکس میکند.»
دشمنان | نوشتۀ آنتوان چخوف | ترجمۀ سیمین دانشور | مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | چاپ اول: ۱۳۳۵