«در هر دانش یا هنری که با همۀ جوانب موضوع خود، و نه فقط با یکی از آنها سروکار داشته باشد، باید دربارۀ روشها و شیوههای گوناگونی که درخور افراد متفاوت است نیز گفتگو کرد. مثلاً در فن تربیت بدنی باید دانست که [نخست] برای هر کس چه ورزشی سودمند است و [دوم] ورزشی که به اطلاق بهتر از همه به شمار میآید کدام است و بیگمان این بهترین نوع مطلق ورزش باید برای کسانی که به طبع و به اطلاق بهتر از کسان دیگرند و بهترین وسائل را دارند، مناسب باشد. [سوم باید روشن کرد که] کدام ورزش درخور بیشترین مردمان است- چون این یک نیز از وظایف فن تربیت بدنی است. به علاوه [و در مرحلۀ چهارم] ممکن است افرادی دوستدار ورزش باشند ولی میخواهند که در انواع ورزش آنچنان مهارتی که سزاوار شرکت در مسابقات است به دست آورند.دربارۀ این کسان نیز استاد و مربی ورزش وظیفۀ دیگری دارد و آن اینکه میزان ورزیدگی و مهارتی را که درخور ایشان است معین کند. دربارۀ فنون پزشکی و کشتیسازی و جامهدوزی و هر فن دیگر همین است. به همینگونه دانش سیاسی باید [نخست] به ما بیاموزد که بهترین حکومت کدام است و اگر موانع خارجی بازدارندهاش نشود، خصائص آن چه باید باشد [و دوم معلوم کند که] کدام حکومت با [طبع] کدام قوم سازگار درمیآید (زیرا بیگمان محال است که بتوان به بهترین حکومت مطلق رسید و از اینرو قانونگزار خوب و دستور خردمند باید نه همان حکومت خوب مطلق، بلکه حکومت خوب نسبی را نیز بشناسد.) سوم باید در چگونگی حکومتهایی که برپایۀ فرض استوار است تامل کند، زیرا دانای فن سیاست باید هم چگونگی ایجاد هر یک از انواع حکومت را بداند و هم آگاه باشد که حکومتها را پس از ایجاد چگونه میتوان دیرزمانی از نابودی ایمن داشت.» (ص ۱۵۵ و ۱۵۶)
سیاست | ارسطو | ترجمۀ حمید عنایت | مؤسسۀ انتشارات امیرکبیر [جعفری] با همکاری مؤسسۀ انتشارات فرانکلین | چاپ ۱۳۴۹