ابراهيم يونسى متولد كردستان و از افسران نظامى حزب توده بود كه در سال 1333 دستگير و محكوم به اعدام شد ولى بعداً با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكومش كردند و پس از هشت سال مورد عفو قرار گرفت. قبل از كودتا در يك مانور نظامى تيرى به خطا به پاى او اصابت مىكند كه ناچار يك پايش را جراحى و از زانو قطع مىكنند و سپس به خرج ارتش او را به آلمان مىفرستند و برايش يك پاى چوبى تهيه مىكنند. در جريان محاكمه، دادستان چند بار مسئله كمك ارتش به او براى پاى چوبى را تكرار مىكند و تذكر مىدهد كه شما به جاى قدرشناسى بر عليه امنيت ملى قيام كردهايد. آقاى يونسى هم پاى چوبى را بلند مىكند و روى ميز جلوى خود مىگذارد و مىگويد اين پاى چوبى را هم نخواستيم، مال خود شما!!
آقاى يونسى خودش مىگفت كه انگليسى را در زندان ياد گرفته و در همانجا دست به ترجمه كتاب زده است. بعدها از آقاى ابراهيم يونسى كتابهاى هنر داستاننويسى، جنبههاى رمان از فورستر، سه رفيق از ماكسيم گوركى، خانه قانونزده از چارلز ديكنز، صهيونيسم، تاريخ ادبيات روسيه، تاريخ ادبيات يونان و ترجمه كتابهاى تاريخ اجتماعى هنر از آرنولد هاوزر، سياهان امريكا را ساختند، فقر در امريكا و تجارت اسلحه را كه انتشارات خوارزمى منتشر ساخت منتشر كرديم. كتابهاى كاشتانكا از چخوف، سيرى در ادبيات غرب از پريستلى و يك فرهنگ كوچك انگليسى ـ فارسى و ترجمه كتابهاى سه تفنگدار و پشه بينى دراز و سگ شمال و دون كيشوت را در مجموعه كتابهاى طلايى براى كودكان و نوجوانان نيز از آقاى يونسى منتشر كرديم.
آقاى يونسى تا امروز بيش از هفتاد كتاب ترجمه كرده و از مجربترين مترجمان اين روزگار است. داراى قامتى است متوسط با صورتى مثلثىشكل كه عينك ذرهبينى مىزند و همانطور كه گفتم با يك پاى مصنوعى و عصايى كه در دست مىگيرد؛ فارسى را با تهلهجه كردى صحبت مىكند. مردى است آزاده و جوانمرد و مهربان و باگذشت و نسبت به من و خانوادهام مهر مىورزد. متأسفانه باز هم آسانخوران در اميركبير آنقدر در تجديد چاپ كتابهايش تأخير كردند كه او هم پس از سالها بلاتكليفى آنها را به ناشران ديگر واگذار كرد. | از کتاب در جستجوی صبح، خاطرات عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار موسسۀ انتشارات امیر کبیر، ص 693 و 694
آثار منتشر شده از ابراهیم یونسی در موسسۀ انتشارات امیرکبیر: