در اوايل سال 1338 بود كه بهتوسط آقاى جواد اقبال با زندهياد استاد بديعالزمان فروزانفر آشنا شدم؛ در آن زمان كتابفروشى اقبال يك دوره كتاب فارسى براى دبيرستانها چاپ مىكرد كه مؤلفان آن آقايان فروزانفر، گلشن ابراهيمى، دكتر زرينكوب و دكتر آدميت بودند و مقرر بود كه كتابهاى درسى همه ناشران يكجا در شركتى بهنام «شركت طبع و نشر كتابهاى درسى» توزيع شود و چون من مديرعامل آن شركت شدم، آقاى اقبال مرا براى معرفى به حضور استاد برد. پس از مدتى كه از آشنايى ما گذشت، از او تقاضا كردم كتابهاى خود را براى چاپ به اميركبير بدهد و او موافقت كرد. استاد فروزانفر را همه اهل ادب و دانشپژوهان مىشناسند. او استاد ممتاز دوره دكترى دانشكده ادبيات دانشگاه تهران و سالها رئيس دانشكده الهيات بود و تا هنگام مرگ در اين سمت باقى ماند. نود درصد از مفاخر ادب امروز دانشنامه خود را از دست او گرفتهاند، از آن جمله: دكتر پرويز ناتل خانلرى، دكتر ذبيحالله صفا، دكتر حميدى شيرازى، دكتر محمدامين رياحى، دكتر مظاهر مصفا، دكتر سادات ناصرى، دكتر محمدجعفر محجوب، دكتر غلامحسين يوسفى، دكتر نورانى وصال، دكتر عبدالحسين زرينكوب، دكتر حسين بحرالعلومى، دكتر احمد مهدوى دامغانى، خانم دكتر سيمين دانشور، دكتر جلال متينى، دكتر ضياءالدين سجادى؛ استاد راهنماى آنها در تهيه پاياننامه دكترايشان فروزانفر بود.
بديعالزمان قامتى نسبتاً تنومند و ميانهبالا و صورتى گرد داشت كه در گردنش فرو رفته بود. موهايش كوتاه بود. عينك ذرهبينى هم مىزد. هروقت به حضورش مىرفتم با آن فصاحت بيان پذيرايم مىشد. در اتاقش روى تشك و پشت به پشتى مىنشست و دور و برش را كتابهاى گوناگون گرفته بود. در حضورش دو زانو مىنشستم و او با آن لهجه خراسانى غليظش صحبت را شروع مىكرد. از كارم راضى بود و مرا مورد محبت و قدردانى قرار مىداد. تجديد چاپ كتابهاى فيه مافيه، احاديث مثنوى و ماخذ قصص و تمثيلات مثنوى و تجديدچاپ ده جلد ديوان شمس كبير را به اميركبير واگذار كرد.
استاد فروزانفر مدتى به مجلس سنا راه يافت؛ در اين هنگام بود كه دكتر مظاهر مصفا شعرى خطاب به او سرود:
اى استاد يگانه، اى فروزانفر! رفتى به سنا، چه كار بد كردى!
هرچند گفتمت نپذرفتى رفتى و بسى ز بد بتر كردى!…
فروزانفر مدتى هم رئيس كتابخانه سلطنتى شده بود. هنگام زمامدارى دكتر مصدق و حكومت ملى او، فروزانفر تحتتأثير شخصيت و اعمال دكتر مصدق قرار گرفته و در نوروز 1332 شعرى در مدح او سروده بود:
اى مصدق ثنا سزاست تو را
همّت اندر خور ثناست تو را
زانكه زين سرزمين بهحولالله
دست بيگانه از تو شد كوتاه
راستى را كه مردِ مرد تويى
زانكه با ديو در نبرد تويى
سخنى مختصر بگويم من
در دلت نيست جز كه حب وطن
عيد نوروز بر تو فرخ باد
هرچه پرسى ز بخت پاسخ باد
پس از وقايع 28 مرداد و برگشت شاه از ايتاليا، فروزانفر مورد غضب شاه قرار گرفت. ولى بهواسطه نفوذ و شخصيت علمى و ادبى او كسى جرأت آن كه از كار بركنارش كند نداشت. استاد فروزانفر شاعر توانايى هم بود. ديوان اشعار او را كتابفروشى طهورى منتشر كرد. سخن و سخنوران او در دهه 1320 توسط شركت طبع كتاب چاپ و منتشر شد و پس از سالهاى سال انتشارات خوارزمى آن را تجديدچاپ كرد. شرح مثنوى شريف از مهمترين آثار اوست. استاد فروزانفر قريب 150 جلد كتاب و مقاله از خود به جاى گذاشت. اين دانشمند گرامى با زندگى درويشانهاى كه داشت بلندنظر و گشاده دست بود؛ او متولد بشرويه از توابع خراسان و از شاگردان اديب نيشابورى بود و به اين شاگردى افتخار مىكرد. هنگام وفاتش در ارديبهشت ماه 1349، 65 سال داشت. | از کتاب در جستجوی صبح، خاطرات عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار موسسۀ انتشارات امیر کبیر، ص 681 و 682
آثار منتشر شده از بدیعالزمان فروزانفر در موسسۀ انتشارات امیرکبیر:
احادیث مثنوی
ماخذ قصص و تمثیلات مثنوی
دیوان شمس کبیر، با تصحیح و حواشی بدیعالزمان فروزانفر، [9 جلد]
کلیات شمس تبریزی
مثنوی معنوی
فیه ما فیه، به تصحیح حواشی بدیعالزمان فروزانفر