روزى ضمن صحبت با آقاى نجف دريابندرى از اين جريان سخن به ميان آمد و او گفت واقعاً جاى يك فرهنگ جامع انگليسى در كشور خالى است. فرهنگ حييم تنها فرهنگى است كه در دسترس است، آن هم ديگر قديمى شده و سابقهاش برمىگردد به بيست سى سال پيش… گفتم درست دست روى دلم گذاشتيد، نمىدانيد من با چه اميد و آرزويى به سراغ اين كار رفتم و چه زحماتى كشيدم و چه مخارجى براى اين كار متحمل شدم، عاقبت هم تمام زحمات و هزينههايى كه كرده بودم بر باد رفت. دريابندرى فكرى كرد و گفت من شخصى را به شما معرفى مىكنم كه مىتوانيد به او اعتماد كنيد؛ آدمى است با سوابق درخشان، كتابها و مقالات زيادى ترجمه كرده، چند سالى هم در امريكا در همين رشته فرهنگنويسى زحمت كشيده…
او آقاى عباس آريانپور كاشانى را به من معرفى كرد. چند روز بعد بهتوسط آقاى دريابندرى در مؤسسه فرانكلين به هم معرفى شديم؛ مردى بود حدوداً شصت ساله، ميانهبالا با صورتى گرد و موهاى خاكسترى و عينك ذرهبينى، و بسيار ملايم و مهربان و جدى و علاقهمند… پس از مذاكرات لازم قراردادى بسته شد كه يك فرهنگ كامل انگليسى به فارسى در دو جلد هزارصفحهاى برايم تأليف كند. انعقاد اين قرارداد در اواخر سال 1339 بود. و باز روز از نو و روزى از نو. | در جستجوی صبح، خاطرات عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار موسسۀ انتشارات امیر کبیر، ص 702 و 703
آثار منتشر شده از نجف دریابندری در موسسۀ انتشارات امیرکبیر: